گذر از کودکی به نوجوانی
مقدمه
پس از پایان یافتن دوره کودکی، فرد وارد مرحله ای می شود که شرایط آن با شرایط دوره قبلی کاملا متفاوت است. این دوره به دوره نوجوانی معروف است . نوجوان در این دوره شرایط و توقعات تازهای دارد که نمی تواند آن را با دوره قبلی وی یکسان دانست. به همین جهت است که عده ای این دوره را تولدی دوباره برای فرد نامیده اند، در این مرحله دگرگونی های زیادی در ابعاد مختلف جسمی، عقلی و احساسی، به وجود می آید که روی هم شخصیت نوجوان را شکل میدهند .
در دوره نوجوانی تغییرات مهمی به وجود می آید، تغییرات روانی از ویژگیهای این دوره است. همچنین گرایش به سمت گروه همسالان از نظر اجتماعی شدن نیز در وی نمود پیدا میکند. در این مرحله از زندگی، نوجوان نیاز به استقلال عاطفی، اقتصادی، تامین شخصیت مستقل دارد و از همه مهمتر، نیاز به تعلق داشتن به گروه خاصی تحت عنوان گروه همسالان و پذیرش وی از طرف آنها به شدت احساس می شود.
برخورد با نوجوانان تکنیک خاصی دارد. در این دوره نوجوانان به حرکات و رفتارهای منطقی نیاز دارند و همه چیز را از دیدگاه رفاقت، صمیمیت و دوستی قابل حل می باشد . لذا در این سن با توجه به تغییرات ایجاد شده ، نوجوانان به هیچ وجه حرف هایی را که از راه تحکیم و امر و نهی باشد نمی پذیرد .
تعارض والد – نوجوان (روابط و تعاملات)
روابط والدین با فرزندان : تعاملی که بین والدین با فرزندان خصوصا از دوره کودکی و سپس نوجوانی و جوانی به وجود می آید ، مورد توجه روانشناسان قرار گرفته است. جنبه های مختلف این تعامل را یکی شامل والدین متوقع و کنترل کننده و دیگر متوقع و بدون کنترل می دانند که در یک بعد خانواده های کودک محور با والدین پذیرا و مسوول و در بعد دیگر خانواده های والد محور با والدین طرد کننده و غیر مسوول قرار میگیرند. تعاملی که از این دو بعد به وجود می آید ، شامل چهار الگو ی تعامل والد –فرزند را شامل می شود که الگو ی آن ها در جدول زیر تنظیم شده است .
الگوی تعامل والد – فرزند
1. خانواده مقتدر و گرم و پذیرا | 2. خانواده مقتدر ولی سرد و خشک(مستبد) |
3- خانواد سهل گیر، آزاد یا دموکراتیک (سهل انگار) | 4- خانواده بی توجه و غفلت کننده (غافل) |
روابط خانوادگی در دوران نوجوانی :
در دوره نوجوانی روابط نوجوانان با اعضای خانواده روبه تیرگی میگذارد و مقصر هر دو طرف میباشند. به این معنا که والدین غالباً از تعدیل مفاهیم خود از توانایی های کودکانشان خوداری می کنند و عملا بزرگ شدن آنها را نمی پذیرند یا نمیخواهند که بپذیرند. در نتیجه با دختران یا پسران نوجوانشان همچون بچه ها رفتار می کنند و حتی آنها را دخترم یا پسرم خطاب میکنند علیرغم این طور رفتارشان، از دختر یا پسر نوجوان خویش انتظار دارند متناسب با سن خود عمل کنند مخصوصا هنگامی که مسئولیتی به آنها واگذار میگردد. از اشتباه یا لغزش نوجوانان خود مانند گذشته چشم پوشی نمیکنند و حتی آنها را مورد سرزنش نیز قرار میدهند.
تعارض بین والدین و فرزند معمولا در دوره نوجوانی بیشتر ظهور میکند. در این دوره نوجوان احساس می کنند والدینش او را درک نمی کنند و مدعی می شود که معیارهای رفتاری آنها کهنه و قدیمی شده اند. چنین قضاوتی نتیجه پیدایش شکاف فرهنگی بین والدین و فرزندان نوجوان میباشد.
علت بوجود آمدن تعارض خانوادگی در دوران نوجوانی
معیارهای رفتار : نوجوانان غالباً معیار های والدین خود را کهنه و قدیمی میپندارند و نمیتوانند و نمی خواهند با آنها همنوایی کنند زیرا آنها را غیر از معیارهای همگانی خود مییابند .
روشهای انضباطی : نوجوانان روشهای انضباطی والدین خود را غیر منصفانه یا کودکانه میخوانند بخصوص وقتی که پدر یا مادر بخواهد زور بگوید و فرمانروای منحصر خانواده گردد .
روابط با برادران و خواهران : نوجوان، ممکن است برادر و خواهر کوچکترش را تحقیر کند، این مورد نیز به تعارض او با والدین منجر می شود .
وضع اجتماعی – اقتصادی : هنگامی که والدین نتوانند فرزند خود را در حد وضع اقتصادی اجتماعی همسالانش اداره کنند، و او از پوشیدن لباسهای همانند دوستانش، یا خرج کردن مثل آنها محروم گردد طبعاً با والدینش تعارض پیدا خواهد کرد .
گرایش انتقادی : اعضای خانواده از گرایشهای انتقادی نوجوان نسبت به آنها و الگوی مشترک زندگی خانوادگی ناراحت و منزجر می شوند و این طبعاً به پیدایش تعارض منجر می شود .
تعداد اعضای خانواده : در خانواده های متوسط یا دارای سه یا چهار فرزند بیش از خانواده های کوچک یا بزرگ ، اصطکاک پیدا می شود. در خانواده های بزرگ یا پرجمعیت والدین تعارض را تحمل نمیکنند، در حالی که در خانواده های کوچک بسیار سهل گیرند و نوجوانان کمتر نیاز پیدا میکنند که سرکشی کنند.
رفتار ناپخته : والدین اغلب فرزند نوجوان خود را که در درس و کارهای مدرسه پیشرفت مطلوبی ندارد یا از مسئولیتها شانه خالی میکند، یا ولخرجی میکند، تنبیه میکنند و این نیز موجب ایجاد نفرت و انزجار نوجوان از والدین و خانه میشود.
بی اعتنایی به منسوبین : والدین از اینکه نوجوان خویشاوندان را خوب تحویل نمیگیرد یا از آنها انتقاد می کند، شدیداً نارحت میشوند و این نیز به پیدایش تعارض می انجامد.
از دیدگاه یادگیري اجتماعی، تعارض هاي والدین با نوجوان به عنوان نتیجه ضعفها و نقایص مهارتی و پاسخ هاي نگرشی ناکارآمد مد نظر قرار میگیرد که به تبادل تنبیه و مجازات متقابل منجر میشود.
داود حاج خدادادی
دکتری مشاوره و مدرس دانشگاه