تنهایی را نباید با ترس از تنها شدن برابر دانست. همه آدمها گاهی بخاطر شرایط تنها میشوند یا خیلیوقتها هم تصمیم میگیرند که تنها باشند.
تنها بودن اگر تحت کنترل خود فرد باشد، میتواند تجربهای مثبت، لذتبخش و از نظر احساسی روحیه بخش باشد.
انزوا یعنی تنها و دور از آدمها بودن و معمولاً نشانه تصمیمی آگاهانه برای تنهایی است. اما تنهایی معمولاً انزوایی ناخواسته است.
درک تنهایی
تنهایی وضعیتی است که فرد احساسی قوی از خالی بودن و کنار افتادن از جمع دارد. تنهایی چیزی بیشتر از حس خواستن یک همراه است. تنهایی یعنی حس قطع ارتباط و دور افتادن از آدمها، طوریکه داشتن هر نوع ارتباط انسانی معنادار سخت یا غیرممکن به نظر برسد. افراد تنها از درون احساس پوچی و خلاء دارند.
تنها بودن و تنهایی یا حتی ترس از تنها شدن باعث ایجاد حس ناامنی، اضطراب و افسردگی به آدمها میدهد. اگر از تنها شدن بترسید، ممکن است بیش از اندازه به انسانها خودتان را نیازمند حس کنید و ممکن است احساس کنید باید همیشه کنار دیگران باشید. درحالیکه اگر احساس کنیم همیشه باید کسی کنارمان باشد، یعنی این نیاز دارد ما را کنترل میکند.
«تنها بودن» برای افراد مختلف معانی مختلف دارد. خیلی مهم است که بفهمید این ترس شما از کجا سرچشمه میگیرد و تا چه میزان این ترس شما و رفتارهایتان را کنترل میکند. بعنوان مثال، اگر عنصر اجتماعی دلیل این ترس است، یا با نگرانی از خشونتهای شخصی در ارتباط است، یا تمرکزتان بیشتر روی یک فرد خاص یا یک نوع افراد خاص است نه هر آدم دیگری، باید متوجه شوید.
شواهد بالینی و تحقیقی این واقعیت را تایید میکند که در اکثر موارد دلیل اصلی که زنها و مردها وارد یک رابطه میشوند و بعد در یک رابطه میمانند، بخاطر ترس از تنها بودن است. و همانطور که هر مشاور خوبی میداند، رابطهای که مبتنی بر ترس باشد، مطمئناً رابطه رضایتبخشی نخواهد بود. تازمانیکه فرد یاد نگیرد از تنها بودن با خود لذت ببرد، یا تنها خواهد ماند و یا در رابطه هايي از سر ترس.
معمولاً کسانی که با خودشان راحت نیستند، نه تنها نمیتوانند بهترین ورژن خودشان باشند بلکه سطح عمیقتری از صمیمیت با دیگران را هم نمیتوانند تجربه کنند.
در بدترین حالت، ترس از تنها ماندن نامهای مختلفی میگیرد: اتوفوبیا، مونوفوبیا و خودبیزاری . این ترس از تنها ماندن معمولاً تاثیر قابلتوجهی بر کیفیت زندگی فرد دارد. میتواند منجر به حملات وحشت شود، فرد را از عزیزانش دور کند و زندگی فرد را به کلی نابود کند. علائم این مشکل معمولاً تنگی نفس، نفسنفس زدن، نامنظم شدن ضربانقلب، عرق کردن، حالت
تهوع و احساس عمومی ترس است. البته هر کس به روش خاص خود ترس از تنها شدن را تجربه میکند و علائم خاص خود را دارد.
تاثیرات تنهایی
اثرات تنهایی و ترس از تنهایی میتواند منجر به اضطراب، حملات وحشت، فوبیا، افسردگی، خودکشی، اعتیاد به موادمخدر، اعتیاد به الکل و بیماریهای حاد و مزمن شود. تنهایی مزمن (برخلاف تنهایی طبیعی و نرمال که هرکس گاهیاوقات احساس میکند) میتواند وضعیتی جدی باشد و احتمال مرگ به واسطه سرطان و همچنین سکته و بیماریهای قلبی
عروقی را افزایش میدهد. افرادی كه خود را از جامعه دور کردهاند معمولاً کیفیت خواب پایینی هم دارند که باعث میشود به اندازه کافی استراحت نکرده و ضعیف شوند.