یک ـ نشان دادن ارزش راستی
کودک باید بفهمد که راستگویی ارزشمند و دروغگویی کاری خطا و بیارزش است. او باید پیآمدهای زشت دروغ را با زبان کودکانه از راه داستانها و سخنان آموزنده بداند. حتی لازم است گاهی به او فرصت دهند نتیجه تلخ دروغگویی را خود، از نزدیک لمس و درک کند و ببیند که دروغگویی چه رسواییهایی به دنبال دارد.
دو ـ پند و اندرز
ارشاد و موعظه به ویژه اگر پنهانی انجام گیرد و با مهر و صفا همراه باشد، در بسیاری موارد کارساز است. به کودک باید فهماند که دروغگویی نفرت والدین، دوستان و مهمتر از همه نارضایتی خداوند را در پی دارد، و فرجامش رسوایی او و خانواده است که همه از آن گریزانند.
سه ـ اجازه بیان احساس
کودک باید اجازه داشته باشد که احساس خود را آشکارا بیان کند. و چنانچه آن احساس ناپسند بود، باید به او کمک کرد تا کم کم آن را ترک کند. اینکه برای کودک چارهای نگذاریم جز آنکه امر دلخواه ما را بر زبان براند، خطاست. او باید بی هیچ هراسی بتواند بگوید که از فلان شخص بیزار است، از فلان غذا خوشش نمیآید، از انجام فلان کار ناتوان است یا از رفتن به فلان مجلس ناراحت است. بدیهی است در بسیاری موارد، پس از آنکه احساس و نظر او فهمیده میشود، میتوان او را قانع و به سوی هدف مناسب هدایت کرد.
چهار ـ بخشیدن کودک
در زمانهایی که کودک به اشتباه خود ادامه میدهد، والدین وظیفه دارند از او مراقبت کنند تا آن اشتباه را تکرار نکند؛ ولی وقتی خطایی کوچک از او سر زد، ناگزیر باید آن را بخشید و به او فهماند که نیازی نیست که برای سرپوشگذاشتن بر خطای نخست، دروغ بگوید. کودک را به خاطر اشتباهش یا به سبب حرف راستش هرگز نباید تنبیه کرد. مؤثرترین تصمیم در این زمینه، هشدار و پرهیز دادن از تکرار خطاست. همچنین نباید طفل را غافل گیر کرد که او نیز بیاختیار به دروغ متوسل شود.
پنج ـ درک کودک و هم دردی با او
کودکی که سرگرم بازی بوده و بر اثر آن لباسش پاره یا کثیف شده است، نباید بازخواست شود، مگر آن گاه که از قبل، سفارشهای لازم را به او کرده باشیم، حتی در این صورت، نیز کودک نباید تنبیه بدنی شود. مناسب ترین تنبیه برای او سرزنش، هشدار یا محروم کردن او از بازی برای یکی دو روز است. حتی گاه لازم است با کودک همدردی کنیم و به او بفهمانیم که چارهای ندارد، جز اینکه همین لباس پاره را به تن داشته باشد. با این کار، ناراحتی و سختی پیش آمده از خطایش را خود نیز درک می کند.
شش ـ سکوت
سکوتهای معنیدار و هدفمند، در بسیاری موارد سودمندتر و مؤثرتر است. با سکوت و با نگاه سرزنش آمیز و چهره غم آلود و جدی میتوان به کودک نشان داد که دروغ او را فهمیده ایم.
بهترین راه اصلاح کودک در این وضع، این است که به دروغ او نخندیم یا ابراز تعجب نکنیم، بلکه با پرسیدن چند پرسش از او به او ثابت کنیم حرفهایش بیاساس و بیارزش است.
هفت ـ هشدار
در صورت پافشاری کودک بر دروغگویی، میتوان از هشدار و تهدید بهره گرفت. بدین صورت که اگر از این کار دست برنداری، ناگزیریم این ویژگی تو را به دوستان و بستگان بگوییم و به آنها تأکید میکنیم که حرفهای تو بیاساس است تا آنها فریب تو را نخورند.
البته باید کوشید که کار به این مرحله نرسد و مشکلات، دوستانه حل شود و کودک به راستی و درستی مشتاق شود.
هشت ـ رعایت نکات تربیتی
در اصلاح دروغگویی کودکان، باید به چند نکته توجه کرد:
بر عهده والدین و مربیان است که میان واقعیت و پندار کودک فرق بگذارند و هر سخن طفل را بر دروغ حمل نکنند؛ زیرا حتی ممکن است کودکی صحنهای را در خواب بیند و آن را قاطعانه به عنوان واقعیت مطرح کند.
والدین نباید نقش یک کاراگاه را برای کودک بازی کنند و پرسشهای آنان از کودک نباید شکل بازجویی داشته باشد تا به اعتراف دروغین منجر نشود. به محض اینکه روشن شد سخن کودک دروغ است، باید پرسشها را تمام کرد و به جستوجوی علت پرداخت.
نوع پرسشها نباید به گونهای باشد که طفل گمان کند، در حال شمردن خطای او یا به دام انداختن او هستیم؛ چون در آن صورت، برای فرار از مسئله ناگزیر به دروغ گفتن رو خواهد آورد.
دروغ گفتنهای بسیار و پی در پی نشان دهنده اضطراب در کودک است که باید کوشید تا ریشه آن را پیدا کرد.
کودک را نباید مجبور کرد از میان دو مسئله که هر دو دروغ است، یکی را انتخاب کند.
بعضی رفتارها و تصمیم های ناشیانه و شتابزده والدین زمینه ساز دروغگویی کودک است که باید از آنها دوری کرد.
برای اصلاح دروغ، همیشه با تنبیه نمیتوان پیش رفت. گاهی وقتها پند و موعظه تأثیری بهتر دارد.
رفتار و کردار و سخن خود را همانند و هماهنگ کنید. از شما در جایگاه مربی، سزاوار نیست که دروغی شنیده شود.
زهرا السادات هاشمی کارشناس ارشد روانشناسی